مطبوعات کابل 24 جوزا: مردم از سقوط پی هم ولسوالی ها دچار ترس شده اند
-
مطبوعات کابل 24 جوزا: مردم از سقوط پی هم ولسوالی ها دچار ترس شده اند
"مردم از سقوط پی هم ولسوالی ها دچار ترس شده اند" ، "دولت باید در مورد حمله بر هزاره ها ابهام زدایی کند" و "چرا هزاره ها کشته می شوند" ، مهمترین عناوین سرمقاله روزنامه های امروز چاپ کابل است.
مردم از سقوط پی هم ولسوالی ها دچار ترس شده اند عنوان سرمقاله ی روزنامه ی اطلاعات روز است که در آن چنین آمده است:
در ۴۰ روز گذشته دستکم ۲۰ ولسوالی سقوط کرده یا نهادهای امنیتی گفتهاند از این ولسوالیها عقبنشینی تاکتیکی کردهاند. جلریز و نرخ در میدان وردک، دوآب و مندول در نورستان، دهیک و جغتو در غزنی، گیزاب در ارزگان، قیصار و دولتآباد در فاریاب، شهرک و تولک در غور، جوند در بادغیس، دولتشاه در لغمان، بُرکه در بغلان، شینکی در زابل، سوزمه قلعه در سرپل، اشکمش در تخار، ارغنجخواه بدخشان و ولسوالی زارع بلخ ولسوالیهاییاند که در ۴۰ روز گذشته سقوط کرده است. البته در شماری محدودی از این ولسوالیها یا دولت موضوع سقوط را رد کرده یا گفته است نیروهای امنیتی عقبنیشیتی تاکتیکی کردهاند.
اطلاعات روز می افزاید:
دولت افغانستان باید به خود تکانی بدهد. ادامهی این وضعیت تحقق رویای حصر کابل است. طالبان مثل گذشته دیگر به دنبال عملکردهای صرف هراسافکنانه نیست. این گروه روایت سقوط را پیش میبرد. بنابراین، افغانستان باید برای هر سناریویی آماده باشد. اکنون زمان آن رسیده است که از مردم کمک گرفته شود. حمایت معنوی مردم از نیروهای امنیتی تا کنون ستودنی بوده است. اگر نیاز شود شهروندان از حمایت مادی نیز دریغ نخواهند کرد. ترجیح مردم نیروهای امنیتی افغانستان است. باید جبهات ضد طالب تقویت شود. اما شرطش این است که نیروهای سیاسی و در راس همه رییسجمهور غنی در این تنگنای جنگ و صلح دست از بازیهای سخیف سیاسی بردارند و برای خلق اجماع در محور روحیه ضد طالب و جلب حمایت عمومی آستین بر زنند.
و دولت باید در مورد حمله بر هزاره ها ابهام زدایی کند عنوان سرمقاله ی روزنامه ی هشت صبح است که در آن چنین آمده است:
از سال ۱۳۹۴ تاکنون دهها حمله هدفمند علیه جمعیت هزارهها و شیعهها در ولایات مختلف از جمله کابل، هرات، غور و لوگر انجام شده است. مسوولیت بیشتر این حملات را گروه داعش برعهده گرفته است. گروهی که از زمان شروع مذاکرات سیاسی بین امریکا و طالبان، گفته شده که در افغانستان نابود شده است یا دستکم مرکزیت مشخص ندارد و فعالیت آن در برابر دولت و یا گروه طالبان ملموس نبوده است.بعضی از حملاتی که طی دو سال اخیر علیه هزارهها و شیعهها انجام شده، مسوولیت آن را هیچ گروهی برعهده نگرفته است. این امر باعث شده است که مردم از دولت بپرسند که عامل این حملات کیست و چرا فقط روی هزارهها و شیعهها تمرکز کرده است؟ پرسش دیگر آن است که آیا گروه داعش در افغانستان فعال است؟ اگر فعال نیست، چگونه مسوولیت بعضی از حملات بر هزارهها و شیعهها را برعهده میگیرد؟ اگر فعال است، چرا دولت از نابودی آن به مردم خبر داده است؟
هشت صبح می افزاید :دولت اگر در برخورد با جنایات انجامشده در برابر هزارهها و شیعهها با شفافیت رفتار و به پرسشهای مردم پاسخ قانعکننده ارایه نکند، در نزد افکار عمومی، مظنون واقع خواهد شد. همین حالا هم شک و تردیدهای بسیاری در افکار جامعه قربانی شکل گرفته و تصور غالب آن است که دولت به فکر زندهگی آنها نیست و نمیخواهد از کشتار آنها پیشگیری کند. بسیاری از مردم در جامعه قربانی تصور میکنند که دولت با اتخاذ نقش تماشاچی تنها به دنبال بهرهبرداری سیاسی از این جنایات است و قصد دارد از آن در سطح جهانی به عنوان حربه در برابر گروه طالبان استفاده کند. مسوول شکلگیری چنین ظن و گمان خود دولت است که نتوانسته است از جنایات سیستماتیک انجامشده علیه هزارهها و شیعهها ابهامزدایی کند.دولت اگر بقای خود را وابسته به حمایت مردم میداند، اجازه ندهد که در نگاه مردم مظنون باشد. دولت وقتی نمیتواند مسوولیتهایش را درست انجام دهد، طبیعی است که قضاوت مردم در برابر آن منفی خواهد بود.
و نگاهی می اندازیم به روزنامه ی صبح کابل که در تحلیلی تحت عنوان چرا هزاره ها کشته می شوند چنین نوشته است:
این که دولت تمام تلاشش را میکند تا کشتار هدفمند هزارهها را نسلکشی نشناسد، به هیچ کسی پنهان نیست؛ چون، نسلکشیخواندن این کشتار، دولت را در شرایط بدتری قرار خواهد داد. تنها راهی که دولت پیش رو دارد، این است که با تمام تلاش، آسیبپذیری امنیتی هزارهها را کاهش داده و نگرانی بهوجودآمده را، تا حدی رفع کند. اگر دولت نخواهد و یا نتواند امنیت هزارهها را تأمین کند، نزدیکترین احتمال از ادامهی وضعیت، جنگ داخلی و قومی است که بیشتر از دههی هفتاد و با شیوههای نامتعارفتری اتفاق خواهد افتاد.
صبح کابل می افزاید:
باید این حس مشترک در همه اقوام به وجود بیاید که طالب یا داعش، فقط دشمن هزاره نیست؛ اگر هزاره را میکشند، زندگی اقوام دیگر هم زیر حاکمیت آنها کمتر از مرگ نیست. گروههایی متشکل از افراد آگاه و با نفوذ از اقوام مختلف، میتوانند دشمن مشترک مردم را تعریف کنند. این مهم است که پشتون هلمند، تاجیک بدخشان و اوزبیک فاریاب، کشتن هزارهها توسط هر مرجعی که باشد را، محکوم و نسلکشی بشناسند؛ چون، تمام مؤلفههای نسلکشی در آن هست. این شناخت، زمینهی بسیج اقوام مختلف را فراهم کرده و این هشدار را به گروههای تروریستی میدهد که در صورت ادامهی این روند، جایی در بین مردم نخواهند داشت.